لاله های جنوب
در این وبلاگ بیشتر مطالبی در مورد دفاع مقدس و ولایت فقیه گذاشته می شود اما می شود مطالب دیگری نیز در آن ببینید
یک شنبه 15 بهمن 1398برچسب:, :: 22:28 ::  نويسنده : maryam
بسم الله نور


سلام برحضرت محمد(ص) و آل محمد(ص)


سلام بر شاه شهدايمان حضرت امام حسين(ع) و حضرت عباس(ع) قمر بني هاشم

سلام بر گل نرگس حضرت مهدي صاحب زمان(عج)

سلام بر شهدا

سلام بر شما منتظران عاشقان و ياران حضرت مهدي صاحب زمان(عج)
 

لطفا براي شادي روح شهدا

((( ۳ صلوات محمدي,فاتحه)))

منبع :www.hajihemmat.blogfa.com/

شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, :: 20:7 ::  نويسنده : maryam
گلچینی از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران

۱٫ سرمایه‌گذاری انسانی

انتخابات سرمایه‏گذارى عظیم ملت ایران است؛ مثل این‌که شما سرمایه‏ى سنگین و عظیمى را در بانک می‌گذارید، بانک با آن کار می‌کند و شما از سودش استفاده می‌کنید؛ انتخابات یک چنین چیزى است. ملت ایران سرمایه‏گذارى عظیمى را می‌کند، سپرده‏گذارى بزرگى را انجام می‌دهد و سود آن را می‌برد.

آراء یکایک شما مردم سهمى است از همان سرمایه‏گذارى و سپرده‏گذارى. هر رأیى که شما در صندوق مى‏اندازید، مثل این است که یک بخشى از پول آن سپرده را دارید تأمین می‌کنید. یک رأى هم اهمیت دارد.

هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ایران بیشتر در چشم مخالفان و دشمنانش دیده خواهد شد؛ براى ملت ایران حرمت بیشترى خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنیا خوشحال می‌شوند. عظمت ملت ایران را حضور مردم در انتخابات نشان می‌دهد.

بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) ۱/۱/۱۳۸۸

۲٫ ثمره مردم‌سالاری دینی

انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشى نیست. پایه‏ى نظام ما همین انتخابات است. یکى از پایه‏ها، انتخابات است. مردم‏سالارى دینى با حرف نمی‌شود؛ مردم‏سالارى دینى با شرکت مردم، حضور مردم، اراده‏ى مردم، ارتباط فکرى و عقلانى و عاطفى مردم با تحولات کشور صورت می‌گیرد؛ این هم جز با یک انتخابات صحیح و همگانى و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست.

این مردم‏سالارى، عامل پایدارى ملت ایران است. این‌که شما توانسته‏اید در طول این سى‌سال از نهیب ابرقدرت‌ها نترسید، این‌که ابرقدرتها هم غیر از نهیب نتوانستند ضربه‏ى اساسى به شما بزنند، این‌که جوانان کشور در ورود به میدان‌هاى گوناگون این شجاعت و اخلاص را نشان می‌دهند، ناشى از مردم‏سالارى دینى است.

بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) ۱/۱/۱۳۸۸

۳٫ هدیه‌ی امام

انتخابات نماد حرکت اسلامى در کشور ماست. انتخابات، هدیه‌ى اسلام به ملت ماست. امام بزرگوار ما حکومت اسلامى به روش انتخاباتى را به ما یاد داد. حکومت اسلامى در ذهن‌ها و خاطره‌ها به شکل خلافت‌هاى موروثى به یادگار مانده بود؛ خیال مى‌کردند حکومت اسلامى یعنى مثل خلافت بنى‌امیه و بنى‌عباس یا خلافت ترکان عثمانى؛ یک نفر با نام و شکل ظاهرى خلیفه، اما با باطن و عمل فرعون و پادشاهان مستبد؛ بعد هم که از دنیا مى‌رود، یک نفر را به جاى خود معین کند.

در ذهن مردم دنیا، حکومت اسلامى به این شکل تصویر مى‌شد؛ که بزرگترین اهانت به اسلام و حکومت اسلامى بود. امام، حکومت اسلامىِ به روش انتخابات مردم و حضور مردم و تعیین منتخب مردم را – که لبّ اسلام است – بار دیگر براى مردم ما معنا کرد و در جامعه‌ى ما تحقق بخشید.

بیانات در مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى (ره) ۱۴/۳/۸۴

۴٫ مسئله‏ى اول، شرکت در انتخابات

انتخاب رئیس جمهور یعنى انتخاب رئیس قوه‏ى مجریه و کسى که اغلب امکانات کشور در اختیار اوست. و مى‏بینید اگر چنان‌چه رئیس جمهورى شور و نشاط و شوق و اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگى را براى این کشور انجام می‌دهد؛ می‌خواهند این نباشد.

من عرض می‌کنم: همه باید اصرار داشته باشید که در انتخابات شرکت کنید. به نظر من مسئله‏ى اول در انتخابات، مسئله‏ى انتخاب این شخص یا آن شخص نیست؛ مسئله‏ى اول، مسئله‏ى حضور شماست. حضور شماست که نظام را تحکیم می‌کند، پایه‏هاى نظام را مستحکم می‌کند، آبروى ملت ایران را زیاد می‌کند، استقامت کشور را در مقابل دشمنى‏ها زیاد می‌کند و دشمن را از طمع ورزیدن به کشور و از فکر ضربه زدن و توسعه و فساد و فتنه منصرف میکند. این یک مسئله‏ى بسیار مهم است؛ پس مسئله‏ى اول، شرکت در انتخابات است.

بیانات در جمع مردم استان کردستان‏ در میدان آزادى سنندج‏ ۲/۲۲//۱۳۸۸

۵٫ برای حضور حداکثری تلاش کنید

مسأله‌ى اول، مشارکت است. در زمینه‌ى مشارکت مردم، هر طور که مى‌توانید، روى خانواده‌ها و دوستانتان کار کنید. مشارکت، یکى از اساسى‌ترین مسائل است. حضور مردم براى پیشرفت و صیانت کشور لازم است. نه این‌که اگر عده‌ى زیادى شرکت نکردند، این‌ها به نظام «نه» گفته‌اند؛ به‌هیچ‌وجه این‌طورى نیست.

آن‌هایى که به‌خاطر «نه» گفتنِ به نظام نمى‌آیند، درصد خیلى کمى‌اند. یک‌عده به‌خاطر بى‌حالى نمى‌آیند؛ یک‌عده به‌خاطر بى‌حوصلگى نمى‌آیند؛ یک‌عده روز جمعه کار دیگرى دارند و نمى‌آیند؛ این‌ها را شما راه بیندازید. والّا کسانى‌که معتقد به نظام و قانون اساسى نیستند و دلشان براى بیگانگان و نفوذ آن‌ها پر مى‌زند و منتظر آمدن بیگانگان هستند، درصد بسیار کمى‌اند.

بیانات در دیدار دانشجویان بسیجى ۵/۳/۱۳۸۴

۶٫ رأی دادند تا نه بگویند!

این‌ها هیچ‌وقت دست از بدگویى کردن نسبت به جمهورى اسلامى و هر تشکیلاتى در دنیا که با آن موافق نباشند، برنمى‌دارند. اگر مردم ایران در یک انتخابات پرشور شرکت کنند، یک‌طور حرف مى‌زنند؛ اگر شرکت نکنند، یک‌طور دیگر حرف مى‌زنند… در انتخابات دوم خرداد سال هفتادوشش- که انتخابات پرشورى شد؛ جمعیت عظیمى شرکت کردند که البته بى‌سابقه نبود و آن درصد قبلاً هم در بعضى از انتخابات‌هاى دیگر شرکت کرده بودند؛ اما در آن انتخابات درصد بسیار خوبى شرکت کردند- رادیوهاى بیگانه گفتند ملت ایران جمع شدند و رأى در صندوق‌ها ریختند، براى این‌که به جمهورى اسلامى بگویند نه! شما را به خدا ببینید؛ مردم به دعوت رهبرى، نظام و مسؤولان آمدند و مسؤولى را براى جمهورى اسلامى انتخاب کردند. وقتى که شلوغ بود و جمعیت پاى صندوق‌ها با درصد بالا شرکت کردند، آن‌طور گفتند؛ در انتخابات شوراها هم که در شهرهاى بزرگ، مخصوصاً تهران، شرکت مردم خیلى پایین بود، باز گفتند مردم شرکت نکردند؛ یعنى به جمهورى اسلامى گفتند نه! بنابراین و به‌نظر آن‌ها اگر مردم در انتخابات شرکت کنند، گفته‌اند نه؛ اگر شرکت هم نکنند، گفته‌اند نه! تبلیغات دشمن این‌گونه است. هرچه هم مردم شرکت کنند، تبلیغات دشمن هست.

دیدار استادان و دانشجویان قزوین۲۶/۹/۱۳۸۲



ادامه مطلب ...
شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, :: 19:51 ::  نويسنده : maryam

روزهای اول دبیری وی در شورای امنیت وقتی با سولانا جلسه داشت، سولانا با یک لحن تندی

می گوید که این نوع برخورد شما موضع غرب را به سمت جنگ می کشاند!

دکتر سعید جلیلی آنجا پای مصنوعی اش که یادگار 8 سال دفاع مقدس برای اوست را در میاورد و روی میز

می گذارد و در جواب سولانان می گوید: ما را از حمله و جنگ می ترسانید؟من در دفاع مقدس این پایم را

برای ایران دادم. اگر هم دوباره بخواهد اتفاقی بیفتد پای دیگرم  را فدای وطنم می کنم.

می گویند بعد از صحبت های دکتر، سولانا مات و مبهوت شده بود.

خوشبختانه مذاکرات  به نفع ما به اتمام رسید

 

منبع:http://darentezareghaem.blogfa.com

پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 11:47 ::  نويسنده : maryam

بیمارستان از مجروحین پر شده بود...

حال یکی خیلی بد بود...

رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.

وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل.

من آن زمان چادر به سر داشتم.

دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم...

مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم...

چادرم در مشتش بود که شهید شد.

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم...

راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس

 

 

منبع:

چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:38 ::  نويسنده : maryam
.

 
نفیسه چشم از علیرضا بر نمی داشت
علیرضا یک ریز داشت سفارش می کرد؛
اما نفیسه ساکت ساکت بود.
شاید علیرضا انتظار داشت یکی از این حرفها را از نفیسه بشنود:
«آخه ما رو به کی می سپاری؟
کاش یه دستی به سر و روی خونه می کشیدی، بعد می رفتی
زود به زود برام نامه بنویس
در اولین فرصت برگرد مرخصی...»
صدای سوت قطار به نشانه حرکت بلند شد
و علیرضا نگران از این همه سکوت نفیسه بود
قطار آرام آرام شروع به حرکت کرد
و نفیسه فقط همین یک جمله را گفت:
«سلام من را هم به فاطمه برسان!!!»
 
 
 
منبع:http://shohada-sharmandeh.mihanblog.com/

شنبه 10 فروردين 1392برچسب:, :: 17:45 ::  نويسنده : maryam


آی شهدا:
شما امر کردید به حمایت از امر ولی
انشاا... ما هم بشیم فدای حضرت سید علی

به فرموده حضرت امام سید علی خامنه ای:
سال 1392
سال حماسه سیاسی
و
حماسه اقتصادی


ادامه مطلب ...
شنبه 10 فروردين 1392برچسب:, :: 11:36 ::  نويسنده : maryam

چفیه هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم .
پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است .
کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود
دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید :
چرا آلاله آنقدر سرخ است
چرا کسی نپرسید مزار حاج حسین بصیر کجاست
و چرا شهید محمدرضا در قبر خندید...

 

چرا وقتی که گفتیم :
یک گردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند شهید شدند کسی تعجب نکرد
چرا وقتی گفتند :
تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید
چرا هیچ کس نپرسید : به کدامین گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربریدند
وقتی که گفتیم بعد از پانزده سال پیکر شهیدی را سالم از زیر خاک بیرون آوردند کسی تعجب نکرد
ولی با نام حقوق بشر حق را پایمال کردند.

چرا نمی دانیم شیمیائی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است
شاید ما نیز از تاولهای بدنشان می ترسیم که روزی بترکد و ما نیز شیمیائی شویم .
شاید اگر رنج آنها را می دیدیم درک می کردیم که چطور میشود یک عمر با درد زیست
نمیدانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد !!
ای شهیدان ما بعد از شما هیچ نکردیم .
آن ندای یا حسین (ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد.
یادتان هست که به دختران این کشور گفتید سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت می دهیم .
آیا دختران ما امانت دار خوبی بودند و خونتان را فرش راه رهگذران نکردند .
یادتان هست هنگامی که گفتید :
رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگوئید که بر یاران خمینی (ره ) چه گذشت .

رفتید ولی یادمان رفت که حتی یادمانتان را در یک هفته برگزار کنیم .
جایتان خالی اینجا عده ای فرهنگ شهادت را خشونت طلبی می نامند و شهید را خشونت طلب
وقتی حکایت شما را گفتیم فقط پچ پچی سر دادند و رفتند تا صلح را در کتاب جنگ و صلح تولستوی جستجو کنند.
رفتند تا با نام شهید کیسه بدوزند ولی نفهمیدند که چطور بسیجیان همپای امامشان جام زهر را نوشیدند و چقدر سخت بود.
دیگر کسی نیست تا قلب رهبر امت را شاد کند.
عده ای مصلحت دیدند که مقابل توهین به اسلام و شهید سکوت کنند ولی ما مصلحت خویش را در خون رقم زدیم .
راست گفته اند :
که بهشت را به بها میدهند نه به بهانه و ما عمری است که بهانه بهشت را میگیریم .
آری بسیجیان !! میدانم که از آن روزی که تمام شهیدان را بدرقه کردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید , میدانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید , ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم و پای صحبت مادر سه شهید محمدزاده بنشینیم , تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست و تا شما هستید تنها عشق , تنها میداندار این عرصه است .
امروز کسانی از شهیدان سخن می گویند که از دیدن فشنگ نیز واهمه دارند.
کسانی دم از شهادت می زنند که با شنیدن صدای آژیر تا کفشهایشان زرد می شود
ولی در میدان عمل جز سکوت چیزی از آنها نمی بینی .

ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »
ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم . چرا که خون آنان است که می تپد.
و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم .
مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند.
یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که « بعد از شهدا چه کردیم »

 

 

منبع:www.shouhada.com

 

جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, :: 10:12 ::  نويسنده : maryam

 

بقیه ا... ، امروز جمعه است ،

 روز موعود ، روز فرا رسیدن

، از راه رسیدن و دل های هزاران عاشق را مزین کردن ،

 آرزوی هر پیر و جوانی ، خرد و کلان ، دیدن چهره ی نازنین توست .

 ای کاش می شد ، همچون پرستو های عاشق

، در دل تاریک شب پرواز کرد

، ای کاش می شد در کویر سینه ها آلاله ها را کاشت و درمیان

 شوق هستی با دل های دیوانه ساخت و ای کاش می شد مهربانی ر

ا به قدر ارزانی در میان عاشقان زندگی ،

 از ورای ابرهای تیرگی ، بر فراز خانه ها پرواز داد.

مهربانم

  امروز روزی است که باید اندوخته های قلب و روحم را به تو ابراز کنم

 و تو سخاوت کنی و از لغزش های من چشم بپوشی

 و در برابر من قدری بیشتر ایثار کنی

. همین امروز باید که در ترنم تحسین و همدردی بر زبان جاری ساخت .

 میدانی ؟ بزرگی و شأن انسان در بزرگی و شأن

 حقیقتی است که بر زبان می آورد ،

 در بینش و درکی است که بدان دست می یابد و در یاری و مساعدتی است

 که بر زبان می آورد . من در خیال مقصودی را می جویم

 که دستهای مهربان تو می تواند مرا در راه رسیدن به مقصود یاری کند.

 من بر این باورم که در جهانی چنین دردمند و بی ترحم که

 مهربانی و عشق را بهایی نیست می توان واژه ها را به کمک گرفت

 و دردهای مانده در دل را که به عظمت روح لطیف من و به

 سنگینی غم های

 ناگفته ی ماست ، بیان کرد.

 

منبع:www.entezar1358.ir/

 

پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, :: 19:47 ::  نويسنده : maryam

 

 

 

منبع:http://bisimchi-fotros.blogfa.com

 

پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, :: 19:44 ::  نويسنده : maryam

بابا مجتبی سلام
امیدوارم حالت خوب باشد. حال من خوب است، خوب خوب. یادش بخیر! آن روزها که مهد کودک بودم و موقع ظهر به دنبالم می آمدی.همیشه خبر آمدنت را خانم مربی ام به من می رساند: سیده زهرا علمدار! بیا بابات آمده دنبالت. و تو در کنار راه پله
مهد کودک می نشستی و لحظه ای بعد من در آغوشت بودم. اول مقنعه سفیدم را به تو می دادم و با حوصله ای بیاد ماندنی آن را بر سرم می گذاشتی و بعد بند
کفشهایم را می بستی و در آخر، دست در دستان هم بسوی خانه می آمدیم و با مامان سر سفره ناهار می نشستیم و چه بامزه بود.

راستی بابا چقدر خوب است نامه نوشتن برایت و بعد از آن با صدای بلند، رو به روی عکس تو ایستادن و خواندن؛ انگار آدم سبک می شود. مادر می گوید: بابا خیلی مهربان بود،اما خدا از او مهربانتر است و من می خواهم بعد از این نامه ای
برای خدا بنویسم و به او بگویم که می خواهم تا آخر آخر با او دوست باشم و
اصلاً باهاش قهر نکنم. اگر موفق شوم به همه بچه ها خواهم گفت که با خدا
دوست باشند و فقط با او درد دل کنند. مادر بزرگ می گوید هرچه می خواهی از خدا بخواه و من از خدا می خواهم که پدر مردم
ایران حضرت آیت ا.. خامنه ای را تا انقلاب مهدی(عج) محافظت فرماید و دستان پر مهر پدرانه اش همیشه بر سرِ ما فرزندان شهدا مستدام باشد.

ان شا ا.. ، خدانگهدار– دخترت سیده زهرا


 
 
منبع:http://shohada-sharmandeh.mihanblog.com

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ

زبان ما قاصر است كه بتوانيم در اين باب، ارزش والاي شهادت را بيان كنيم. مقام معظم رهبري مدظله العالي
آخرین مطالب
نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 146
بازدید کل : 30131
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


معرفي صفحه به دوستان

* نام شما

ايميل شما *

ايميل دوست شما *

ايميل دوست ديگر شما


Up Page