لاله های جنوب
در این وبلاگ بیشتر مطالبی در مورد دفاع مقدس و ولایت فقیه گذاشته می شود اما می شود مطالب دیگری نیز در آن ببینید
شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, :: 20:7 ::  نويسنده : maryam
گلچینی از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران

۱٫ سرمایه‌گذاری انسانی

انتخابات سرمایه‏گذارى عظیم ملت ایران است؛ مثل این‌که شما سرمایه‏ى سنگین و عظیمى را در بانک می‌گذارید، بانک با آن کار می‌کند و شما از سودش استفاده می‌کنید؛ انتخابات یک چنین چیزى است. ملت ایران سرمایه‏گذارى عظیمى را می‌کند، سپرده‏گذارى بزرگى را انجام می‌دهد و سود آن را می‌برد.

آراء یکایک شما مردم سهمى است از همان سرمایه‏گذارى و سپرده‏گذارى. هر رأیى که شما در صندوق مى‏اندازید، مثل این است که یک بخشى از پول آن سپرده را دارید تأمین می‌کنید. یک رأى هم اهمیت دارد.

هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ایران بیشتر در چشم مخالفان و دشمنانش دیده خواهد شد؛ براى ملت ایران حرمت بیشترى خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنیا خوشحال می‌شوند. عظمت ملت ایران را حضور مردم در انتخابات نشان می‌دهد.

بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) ۱/۱/۱۳۸۸

۲٫ ثمره مردم‌سالاری دینی

انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشى نیست. پایه‏ى نظام ما همین انتخابات است. یکى از پایه‏ها، انتخابات است. مردم‏سالارى دینى با حرف نمی‌شود؛ مردم‏سالارى دینى با شرکت مردم، حضور مردم، اراده‏ى مردم، ارتباط فکرى و عقلانى و عاطفى مردم با تحولات کشور صورت می‌گیرد؛ این هم جز با یک انتخابات صحیح و همگانى و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست.

این مردم‏سالارى، عامل پایدارى ملت ایران است. این‌که شما توانسته‏اید در طول این سى‌سال از نهیب ابرقدرت‌ها نترسید، این‌که ابرقدرتها هم غیر از نهیب نتوانستند ضربه‏ى اساسى به شما بزنند، این‌که جوانان کشور در ورود به میدان‌هاى گوناگون این شجاعت و اخلاص را نشان می‌دهند، ناشى از مردم‏سالارى دینى است.

بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) ۱/۱/۱۳۸۸

۳٫ هدیه‌ی امام

انتخابات نماد حرکت اسلامى در کشور ماست. انتخابات، هدیه‌ى اسلام به ملت ماست. امام بزرگوار ما حکومت اسلامى به روش انتخاباتى را به ما یاد داد. حکومت اسلامى در ذهن‌ها و خاطره‌ها به شکل خلافت‌هاى موروثى به یادگار مانده بود؛ خیال مى‌کردند حکومت اسلامى یعنى مثل خلافت بنى‌امیه و بنى‌عباس یا خلافت ترکان عثمانى؛ یک نفر با نام و شکل ظاهرى خلیفه، اما با باطن و عمل فرعون و پادشاهان مستبد؛ بعد هم که از دنیا مى‌رود، یک نفر را به جاى خود معین کند.

در ذهن مردم دنیا، حکومت اسلامى به این شکل تصویر مى‌شد؛ که بزرگترین اهانت به اسلام و حکومت اسلامى بود. امام، حکومت اسلامىِ به روش انتخابات مردم و حضور مردم و تعیین منتخب مردم را – که لبّ اسلام است – بار دیگر براى مردم ما معنا کرد و در جامعه‌ى ما تحقق بخشید.

بیانات در مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى (ره) ۱۴/۳/۸۴

۴٫ مسئله‏ى اول، شرکت در انتخابات

انتخاب رئیس جمهور یعنى انتخاب رئیس قوه‏ى مجریه و کسى که اغلب امکانات کشور در اختیار اوست. و مى‏بینید اگر چنان‌چه رئیس جمهورى شور و نشاط و شوق و اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگى را براى این کشور انجام می‌دهد؛ می‌خواهند این نباشد.

من عرض می‌کنم: همه باید اصرار داشته باشید که در انتخابات شرکت کنید. به نظر من مسئله‏ى اول در انتخابات، مسئله‏ى انتخاب این شخص یا آن شخص نیست؛ مسئله‏ى اول، مسئله‏ى حضور شماست. حضور شماست که نظام را تحکیم می‌کند، پایه‏هاى نظام را مستحکم می‌کند، آبروى ملت ایران را زیاد می‌کند، استقامت کشور را در مقابل دشمنى‏ها زیاد می‌کند و دشمن را از طمع ورزیدن به کشور و از فکر ضربه زدن و توسعه و فساد و فتنه منصرف میکند. این یک مسئله‏ى بسیار مهم است؛ پس مسئله‏ى اول، شرکت در انتخابات است.

بیانات در جمع مردم استان کردستان‏ در میدان آزادى سنندج‏ ۲/۲۲//۱۳۸۸

۵٫ برای حضور حداکثری تلاش کنید

مسأله‌ى اول، مشارکت است. در زمینه‌ى مشارکت مردم، هر طور که مى‌توانید، روى خانواده‌ها و دوستانتان کار کنید. مشارکت، یکى از اساسى‌ترین مسائل است. حضور مردم براى پیشرفت و صیانت کشور لازم است. نه این‌که اگر عده‌ى زیادى شرکت نکردند، این‌ها به نظام «نه» گفته‌اند؛ به‌هیچ‌وجه این‌طورى نیست.

آن‌هایى که به‌خاطر «نه» گفتنِ به نظام نمى‌آیند، درصد خیلى کمى‌اند. یک‌عده به‌خاطر بى‌حالى نمى‌آیند؛ یک‌عده به‌خاطر بى‌حوصلگى نمى‌آیند؛ یک‌عده روز جمعه کار دیگرى دارند و نمى‌آیند؛ این‌ها را شما راه بیندازید. والّا کسانى‌که معتقد به نظام و قانون اساسى نیستند و دلشان براى بیگانگان و نفوذ آن‌ها پر مى‌زند و منتظر آمدن بیگانگان هستند، درصد بسیار کمى‌اند.

بیانات در دیدار دانشجویان بسیجى ۵/۳/۱۳۸۴

۶٫ رأی دادند تا نه بگویند!

این‌ها هیچ‌وقت دست از بدگویى کردن نسبت به جمهورى اسلامى و هر تشکیلاتى در دنیا که با آن موافق نباشند، برنمى‌دارند. اگر مردم ایران در یک انتخابات پرشور شرکت کنند، یک‌طور حرف مى‌زنند؛ اگر شرکت نکنند، یک‌طور دیگر حرف مى‌زنند… در انتخابات دوم خرداد سال هفتادوشش- که انتخابات پرشورى شد؛ جمعیت عظیمى شرکت کردند که البته بى‌سابقه نبود و آن درصد قبلاً هم در بعضى از انتخابات‌هاى دیگر شرکت کرده بودند؛ اما در آن انتخابات درصد بسیار خوبى شرکت کردند- رادیوهاى بیگانه گفتند ملت ایران جمع شدند و رأى در صندوق‌ها ریختند، براى این‌که به جمهورى اسلامى بگویند نه! شما را به خدا ببینید؛ مردم به دعوت رهبرى، نظام و مسؤولان آمدند و مسؤولى را براى جمهورى اسلامى انتخاب کردند. وقتى که شلوغ بود و جمعیت پاى صندوق‌ها با درصد بالا شرکت کردند، آن‌طور گفتند؛ در انتخابات شوراها هم که در شهرهاى بزرگ، مخصوصاً تهران، شرکت مردم خیلى پایین بود، باز گفتند مردم شرکت نکردند؛ یعنى به جمهورى اسلامى گفتند نه! بنابراین و به‌نظر آن‌ها اگر مردم در انتخابات شرکت کنند، گفته‌اند نه؛ اگر شرکت هم نکنند، گفته‌اند نه! تبلیغات دشمن این‌گونه است. هرچه هم مردم شرکت کنند، تبلیغات دشمن هست.

دیدار استادان و دانشجویان قزوین۲۶/۹/۱۳۸۲



ادامه مطلب ...
شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, :: 19:51 ::  نويسنده : maryam

روزهای اول دبیری وی در شورای امنیت وقتی با سولانا جلسه داشت، سولانا با یک لحن تندی

می گوید که این نوع برخورد شما موضع غرب را به سمت جنگ می کشاند!

دکتر سعید جلیلی آنجا پای مصنوعی اش که یادگار 8 سال دفاع مقدس برای اوست را در میاورد و روی میز

می گذارد و در جواب سولانان می گوید: ما را از حمله و جنگ می ترسانید؟من در دفاع مقدس این پایم را

برای ایران دادم. اگر هم دوباره بخواهد اتفاقی بیفتد پای دیگرم  را فدای وطنم می کنم.

می گویند بعد از صحبت های دکتر، سولانا مات و مبهوت شده بود.

خوشبختانه مذاکرات  به نفع ما به اتمام رسید

 

منبع:http://darentezareghaem.blogfa.com

پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 11:47 ::  نويسنده : maryam

بیمارستان از مجروحین پر شده بود...

حال یکی خیلی بد بود...

رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.

وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل.

من آن زمان چادر به سر داشتم.

دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم...

مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم...

چادرم در مشتش بود که شهید شد.

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم...

راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس

 

 

منبع:

چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:38 ::  نويسنده : maryam
.

 
نفیسه چشم از علیرضا بر نمی داشت
علیرضا یک ریز داشت سفارش می کرد؛
اما نفیسه ساکت ساکت بود.
شاید علیرضا انتظار داشت یکی از این حرفها را از نفیسه بشنود:
«آخه ما رو به کی می سپاری؟
کاش یه دستی به سر و روی خونه می کشیدی، بعد می رفتی
زود به زود برام نامه بنویس
در اولین فرصت برگرد مرخصی...»
صدای سوت قطار به نشانه حرکت بلند شد
و علیرضا نگران از این همه سکوت نفیسه بود
قطار آرام آرام شروع به حرکت کرد
و نفیسه فقط همین یک جمله را گفت:
«سلام من را هم به فاطمه برسان!!!»
 
 
 
منبع:http://shohada-sharmandeh.mihanblog.com/

شنبه 10 فروردين 1392برچسب:, :: 17:45 ::  نويسنده : maryam


آی شهدا:
شما امر کردید به حمایت از امر ولی
انشاا... ما هم بشیم فدای حضرت سید علی

به فرموده حضرت امام سید علی خامنه ای:
سال 1392
سال حماسه سیاسی
و
حماسه اقتصادی


ادامه مطلب ...
شنبه 10 فروردين 1392برچسب:, :: 11:36 ::  نويسنده : maryam

چفیه هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم .
پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است .
کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود
دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید :
چرا آلاله آنقدر سرخ است
چرا کسی نپرسید مزار حاج حسین بصیر کجاست
و چرا شهید محمدرضا در قبر خندید...

 

چرا وقتی که گفتیم :
یک گردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند شهید شدند کسی تعجب نکرد
چرا وقتی گفتند :
تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید
چرا هیچ کس نپرسید : به کدامین گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربریدند
وقتی که گفتیم بعد از پانزده سال پیکر شهیدی را سالم از زیر خاک بیرون آوردند کسی تعجب نکرد
ولی با نام حقوق بشر حق را پایمال کردند.

چرا نمی دانیم شیمیائی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است
شاید ما نیز از تاولهای بدنشان می ترسیم که روزی بترکد و ما نیز شیمیائی شویم .
شاید اگر رنج آنها را می دیدیم درک می کردیم که چطور میشود یک عمر با درد زیست
نمیدانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد !!
ای شهیدان ما بعد از شما هیچ نکردیم .
آن ندای یا حسین (ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد.
یادتان هست که به دختران این کشور گفتید سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت می دهیم .
آیا دختران ما امانت دار خوبی بودند و خونتان را فرش راه رهگذران نکردند .
یادتان هست هنگامی که گفتید :
رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگوئید که بر یاران خمینی (ره ) چه گذشت .

رفتید ولی یادمان رفت که حتی یادمانتان را در یک هفته برگزار کنیم .
جایتان خالی اینجا عده ای فرهنگ شهادت را خشونت طلبی می نامند و شهید را خشونت طلب
وقتی حکایت شما را گفتیم فقط پچ پچی سر دادند و رفتند تا صلح را در کتاب جنگ و صلح تولستوی جستجو کنند.
رفتند تا با نام شهید کیسه بدوزند ولی نفهمیدند که چطور بسیجیان همپای امامشان جام زهر را نوشیدند و چقدر سخت بود.
دیگر کسی نیست تا قلب رهبر امت را شاد کند.
عده ای مصلحت دیدند که مقابل توهین به اسلام و شهید سکوت کنند ولی ما مصلحت خویش را در خون رقم زدیم .
راست گفته اند :
که بهشت را به بها میدهند نه به بهانه و ما عمری است که بهانه بهشت را میگیریم .
آری بسیجیان !! میدانم که از آن روزی که تمام شهیدان را بدرقه کردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید , میدانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید , ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم و پای صحبت مادر سه شهید محمدزاده بنشینیم , تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست و تا شما هستید تنها عشق , تنها میداندار این عرصه است .
امروز کسانی از شهیدان سخن می گویند که از دیدن فشنگ نیز واهمه دارند.
کسانی دم از شهادت می زنند که با شنیدن صدای آژیر تا کفشهایشان زرد می شود
ولی در میدان عمل جز سکوت چیزی از آنها نمی بینی .

ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »
ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم . چرا که خون آنان است که می تپد.
و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم .
مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند.
یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که « بعد از شهدا چه کردیم »

 

 

منبع:www.shouhada.com

 

جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, :: 10:12 ::  نويسنده : maryam

 

بقیه ا... ، امروز جمعه است ،

 روز موعود ، روز فرا رسیدن

، از راه رسیدن و دل های هزاران عاشق را مزین کردن ،

 آرزوی هر پیر و جوانی ، خرد و کلان ، دیدن چهره ی نازنین توست .

 ای کاش می شد ، همچون پرستو های عاشق

، در دل تاریک شب پرواز کرد

، ای کاش می شد در کویر سینه ها آلاله ها را کاشت و درمیان

 شوق هستی با دل های دیوانه ساخت و ای کاش می شد مهربانی ر

ا به قدر ارزانی در میان عاشقان زندگی ،

 از ورای ابرهای تیرگی ، بر فراز خانه ها پرواز داد.

مهربانم

  امروز روزی است که باید اندوخته های قلب و روحم را به تو ابراز کنم

 و تو سخاوت کنی و از لغزش های من چشم بپوشی

 و در برابر من قدری بیشتر ایثار کنی

. همین امروز باید که در ترنم تحسین و همدردی بر زبان جاری ساخت .

 میدانی ؟ بزرگی و شأن انسان در بزرگی و شأن

 حقیقتی است که بر زبان می آورد ،

 در بینش و درکی است که بدان دست می یابد و در یاری و مساعدتی است

 که بر زبان می آورد . من در خیال مقصودی را می جویم

 که دستهای مهربان تو می تواند مرا در راه رسیدن به مقصود یاری کند.

 من بر این باورم که در جهانی چنین دردمند و بی ترحم که

 مهربانی و عشق را بهایی نیست می توان واژه ها را به کمک گرفت

 و دردهای مانده در دل را که به عظمت روح لطیف من و به

 سنگینی غم های

 ناگفته ی ماست ، بیان کرد.

 

منبع:www.entezar1358.ir/

 

پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, :: 19:47 ::  نويسنده : maryam

 

 

 

منبع:http://bisimchi-fotros.blogfa.com

 

پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, :: 19:44 ::  نويسنده : maryam

بابا مجتبی سلام
امیدوارم حالت خوب باشد. حال من خوب است، خوب خوب. یادش بخیر! آن روزها که مهد کودک بودم و موقع ظهر به دنبالم می آمدی.همیشه خبر آمدنت را خانم مربی ام به من می رساند: سیده زهرا علمدار! بیا بابات آمده دنبالت. و تو در کنار راه پله
مهد کودک می نشستی و لحظه ای بعد من در آغوشت بودم. اول مقنعه سفیدم را به تو می دادم و با حوصله ای بیاد ماندنی آن را بر سرم می گذاشتی و بعد بند
کفشهایم را می بستی و در آخر، دست در دستان هم بسوی خانه می آمدیم و با مامان سر سفره ناهار می نشستیم و چه بامزه بود.

راستی بابا چقدر خوب است نامه نوشتن برایت و بعد از آن با صدای بلند، رو به روی عکس تو ایستادن و خواندن؛ انگار آدم سبک می شود. مادر می گوید: بابا خیلی مهربان بود،اما خدا از او مهربانتر است و من می خواهم بعد از این نامه ای
برای خدا بنویسم و به او بگویم که می خواهم تا آخر آخر با او دوست باشم و
اصلاً باهاش قهر نکنم. اگر موفق شوم به همه بچه ها خواهم گفت که با خدا
دوست باشند و فقط با او درد دل کنند. مادر بزرگ می گوید هرچه می خواهی از خدا بخواه و من از خدا می خواهم که پدر مردم
ایران حضرت آیت ا.. خامنه ای را تا انقلاب مهدی(عج) محافظت فرماید و دستان پر مهر پدرانه اش همیشه بر سرِ ما فرزندان شهدا مستدام باشد.

ان شا ا.. ، خدانگهدار– دخترت سیده زهرا


 
 
منبع:http://shohada-sharmandeh.mihanblog.com
سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, :: 10:33 ::  نويسنده : maryam

کلاس درس شلوغ بود و همه در حال صحبت کردن بودن هر کي با دوستاي خودش گرم گرفته بود و خلاصه کلاس رو هوا بود

يهو معلم اومد تو کلاس و سر و صدا ها م يواش يواش خوابيد بعدشم طبق روال هميشگيش شروع کرد به خوندن ليست حضور و غياب
بزرگراه همت……. حاضر

مجتمع فرهنگي همت……. حاضر

غيرت همت…….. غائب

ورزشگاه همت…….. حاضر

مردونگي همت………. غائب
مرام همت…………. غائب

سمينار همت…………… حاضر

آقايي همت………… غائب

صداقت همت………….. غائب

همايش همت………….. حاضر
صفاي همت………….. غائب

 عشق همت…………..غائب

آرمان همت………….. غائب

ياران همت………….. غائب

تيپ همت………….. حاضر

غائبا از حاضرا بيشتر بودن…. کلاس تعطيل…..

 

منبع:http://parvaz.tabaar.net

شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 20:20 ::  نويسنده : maryam

چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 19:6 ::  نويسنده : maryam

مصطفی گفت: من فردا شهید می شوم. خیال کردم شوخی می کند. گفتم: مگر شهادت دست شماست؟ گفت: نه، من از خدا خواستم و می دانم خدا به خواست من جواب می دهد؛ ولی من می خواهم شما رضایت بدهید. من فردا از اینجا می روم، می خواهم با رضایت کامل تو باشد. و آخر رضایتم را گرفت.

من، نمی دانستم چه طور شد که رضایت دادم.

صبح که مصطفی خواست برود، من مثل همیشه لباس و اسلحه اش را آماده کردم و برای راه، آب سرد به دستش دادم. مصطفی رفت، من برگشتم داخل. کلید برق را که زدم، چراغ اتاق روشن و خاموش شد انگار سوخت. من فکر کردم یعنی امروز دیگر مصطفی شهید می شود؟

... مصطفی هرگز شوخی نمی کرد. یقین کردم که مصطفی امروز برود، دیگر بر نمی گردد.

دویدم کلت کوچکم را برداشتم. نیم این بود که مصطفی را بزنم، بزنم به پایش تا نرود. اما دیگر مصطفی رفته بود و من نمی دانستم چکار کنم.

نزدیک ظهر، تلفن زنگ زد و گفتند: دکتر زخمی شده. بعد بچه ها آمدند که ما را به بیمارستان ببرند. من بیمارستان را می شناختم، آنجا کار می کردم. وارد حیاط که شدیم من به سمت سردخانه رفتم می دانستم مصطفی شهید شده و یادم هست آن لحظه که جسدش را دیدم گفتم: « اللهم تقبل منا هذاالقربان» وقتی دیدم مصطفی در سردخانه خوابیده و آرامش کامل داشت، احساس کردم که پس از آن همه سختی، دارد استراحت می کند.

تلخیص از کتاب: چمران به روایت همسر شهید، ص 47

 

منبع:www.labkhandhaye-khaki.blogfa.com

جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, :: 11:0 ::  نويسنده : maryam

ای شهید

ای روشنای خانه امید، ای شهید
ای معنی حماسه جاوید، ای شهید
چشم ستارگان فلک از تو روشن است
ای برتر از سراچه خورشید ای شهید
« زهره » به نام توست غزلخوان آسمان
با یاد توست مشعل « ناهید » ای شهید
« قد قامت الصلاه » به خون تو سکه زد
در گسترای ساحت تحمید ای شهید
تیغ سحر زجوهره خونت آبدار
گشت و شکست لشکر تردید، ای شهید
آئینه‌دار خون تو اند آسمانیان
رنگین‌کمان به شوق تو خندید ای شهید
ایمن شدند دین و وطن تا به رستخیز
فارغ شدند زآفت تهدید، ای شهید
در فتنه‌خیز حادثه‌ها جان پناه ماست
بانگی که در گلوی تو پیچید، ای شهید
صرافی جهان زتو گر نقد جان گرفت
جام شهادتش به تو بخشید، ای شهید
نام تو گشت جوهر گفتار عارفان
« عارف » زبان گشوده به تأکید، ای شهید

کتاب حماسه های همیشه

 

 با یک روز تاخیر شهادت شهید همت را تسلیت می گویم

ღ♥ღ .... www.leilaaaaa.blogfa.com .... ღ♥ღ

پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, :: 23:26 ::  نويسنده : maryam

به گوش بنی صدر رسیده بود که به سپاه کمک میکند. عصبانی شده بود و صیاد را به تهران احضار کرد

.توبیخش کرد ، اما او ساکت بود .فقط چند جمله گفت : می دانید آقای رئیس جمهور ، فرض کنید ما یک

جنسی داریم ......



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, :: 20:9 ::  نويسنده : maryam

آه شهدا
قلبم مالامال از غم است
غمی جانکاه... غم و درد یک در راه مانده را آیا می توانید لمس کنید شما راه پیموده ها؟ شما به اوج پر کشیده ها؟ 
مانده ام امام منتظرم(عج) چگونه بر ما با این خلق ها و نیت ها و عمل ها می تواند دل خوش کند؟
اما خدا چاره کار را اندیشیده است
شهدا شما بهره مند امروز و فردایید که در ظهور مولا(عج) نیز با قاعده رجعت شما باز سرداران سپاه خالصان خدا خواهید شد
و می ترسم که آن روز هم من باز فقط به عکسهای شما خیره شوم و باز حسرت در دل غمزده ام شعله کشد
حسرتی داغ تر از داغ حسرت امروز
http://www.havadar.ir/upload_images/images/bakeri_0_8976.gif



ادامه مطلب ...
دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, :: 19:41 ::  نويسنده : maryam

 

 

زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟

داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند.

سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟
 

زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم .

 

هنوز سخن زن تمام نشده بود که ...



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 18:11 ::  نويسنده : maryam

خیلی اشکش را نگه می داشت ، توی چشمش . همسرش فقط یکبار گریه اش را دید ، وقتی که امام رحلت کرد.دوستش می گفت :((ما که توی نماز قنوت می گیریم ، از خدا می خواهیم که خیر دنیا و آخرت را به ما عطا کندو یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد . اما صیاد توی قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمی خواست .بار ها می شنیدم که می گفت :((اللهم احفظ قاعدنا الخامنه ای))

بلند میگفت از ته دل میگفت

چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 18:7 ::  نويسنده : maryam

 

داستانک قیمت تجربه,داستان قیمت تجربه,داستان آموزنده قیمت تجربه

 

 مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشت. او پس از۳۰ سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش باز نشسته شد. دو سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه های چندین میلیون دلاری با اوتماس گرفتند. آنها هر کاری که از دستشان بر می آمد انجام داده بودند و هیچ کسی نتوانسته بود اشکال را رفع کند بنابراین....
نومیدانه به او متوسل شده بودند که در رفع بسیاری از این مشکلات موفق بوده است.
مهندس، این ا مر را به رغبت می پذیرد. او یک روز تمام به وارسی دستگاه می پردازد. و در پایان کار، با یک تکه گچ علامت ضربدر روی یک قطعه مخصوص دستگاه می کشد. و با سربلندی می گوید: اشکال اینجاست. آن قطعه تعمیر می شود و دستگاه بار دیگر به کار می افتد.
مهندس دستمزد خود را ۵۰۰۰۰ دلار معرفی می کند.
حسابداری تقاضای ارائه گزارش و صورتحساب مواد مصرفی می کند
و او بطور مختصر این گزارش را می دهد:
بابت یک قطعه گچ: ۱ دلار و بابت
دانستن اینکه ضربدر را کجا بزنم: ۴۹۹۹۹ دلار !

منبع:http://www.beytoote.com

bartarinha.ir

چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 18:5 ::  نويسنده : maryam

 

تخت مرگ, داستانگ, داستان کودکان

 

چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند. این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.
این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می‌دانستند.
کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپرد.به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم گرفتند تا در اولین یکشنبه ماه، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.
در محل و ساعت موعود، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده ودو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که «پوکی جانسون» نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات را از پریز برق درآورد و دو شاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد!

منبع:bartarinha.ir

 http://www.beytoote.com

دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 15:33 ::  نويسنده : maryam

ستاره ي آسمان ها

بسم رب الشهدا و الصديقين دلم را به آسمان ها مي سپارم تا نوشته هايش را به تو نشان دهد تا شايد دفتر قلبم را ورق بزني و گوشه اي از آن را بخواني پس برايت مي نويسم ، از دل غريب خود برايت مي نويسم ، آري خيلي دلم مي خواست با تو بودم در ميان ابرها ، پيش خدا بودم نمي داني كه چقدر برايت دلتنگم، اشك هايم سرازير است اي شهيدم، مي خواهم با تو صحبت كنم اما با چه زباني ؟!... با اين زبانم كه پر از گناه است؟نه نمي توانم! چگونه مي شود مهمان آسمان باشم و با زبان زميني خود صحبت كنم نمي دانم ، چه كنم ؟ پس با زبان كودكي ام برايت مي نويسم چرا كه به آسمان نزديك تر است وقتي كوچكتر بودم، مادرم هميشه از تو مي گفت ، از خوبي هايت، از نماز شب هايت، از وفاداري هايت و بالاخره از گذشت و ايثارت ... من از تو فقط همين ها را به يادگار دارم هر صبح تصوير تو را مي نگرم تا شايد تو هم به من نظري كني مادرم مي گفت تو هر پنجشنبه وقتي كه به مدرسه ي طلبه قم مي رفتي به خانه ما هم سري مي زدي . نمي دانم، آيا الان هم مي آيي؟ حتما ، تو مي آيي . باور كن ، هر پنجشنبه عطر وجودت را حس مي كنم اما چرا نمي بينمت ؟ چرا صورت پر نورت را برايم نما يان نمي كني ؟ مي دانم ، اين تقصير چشم هاي من است. آن قدر گناه كرده ام كه اين گناهان چون پرده اي روي چشم ها يم شده اند و من تو را نمي بينم اي كاش دستم را مي گرفتي تا اين قدر احساس تنهايي نمي كردم . اي شهيدم ، تو اتينك در آسمان ها ماه مجلس شده اي عين ستاره ها چه زيبا مي درخشي خوش به حال آن شبي كه تو به آن نور مي دهي تو به آن آرامش مي دهي اي كاش من هم شب ها به جاي خفتن در زمين در آسمان ها بودم.

منبع :

 

دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 15:32 ::  نويسنده : maryam

پير ما گفت شهادت هنر مردان است عقل نامرد در اين دايره سرگردان است

 پير ما گفت كه مردان الهي مردند كه به دنبال رفيق ازلي مي گردند

 شهدا رفتند و ما مانده ايم .  براي جانبازان که ماندن چه کرديم ؟

براي آزادگان چه کرديم؟ براي خانواده شهدا چه کرديم ؟

 نمي دانم ما كه لياقت حضور در جبهه ها و زندگي در كنار آنها را نداشتيم آي كساني كه دم از شهدا مي زنيد مرد باشيد و بر سر عهد و پيمان خود بمانيد تا نكند پشيمان و سرافكنده و روسياه در محضرشان شويم .

شهدا را ياد کنيم . شده با ذکر يک صلوات .

بار ها از اين که زنده هستم و دارم روي دم اون آدم هاي بزرگ بازدم مي دهم از زنده بودنم

خجالت مي کشم . خدايا تو خودت مي دانيد در دل و قلب من چه مي گذرد .

در باغ شهادت را بستند ...

منبع :http://niloofarane-khak.blogfa.com

 

دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 15:9 ::  نويسنده : maryam

 

 

دلایلى كه براى اثبات ولایت فقیه اقامه شده به دو دسته ادلّه عقلى و ادلّه نقلى تقسیم مى گردد. باید توجّه داشت كه علماى شیعه معتقدند براى اثبات به یك حكم شرعى ممكن است به چهار نوع دلیل استناد كنیم: 1ـ كتاب 2ـ سنّت معصومین(علیهم السلام) 3ـ اجماع 4ـ عقل. از نظر علماى شیعه لازم نیست براى اثبات یك حكم شرعى حتماً آیه یا روایتى در دست داشته باشیم بلكه مى توان با استفاده از عقل و دلیل عقلى معتبر نیز به حكمى از احكام شریعت اسلام دست یافت و ان را اثبات نمود. بنابر این، از نظر فقهى ارزش استناد به دلیل عقلى براى اثبات ولایت فقیه به هیچ روى كم تر از ارزش استناد به ادلّه نقلى و آیات و روایات نیست. ما در این جا ابتدا دو دلیل عقلى و بدنبال آن دو دلیل نقلى را براى اثبات ولایت فقیه ذكر مى كنیم.

الف ـ ادلّه عقلى

 

دلیل عقلى اوّل: این دلیل بطور خلاصه از مقدمات ذیل تشكیل مى شود:

 

الف ـ براى تأمین مصالح فردى و اجتماعى بشر و جلوگیرى از هرج و مرج و فساد و اختلال نظام، وجود حكومت در جامعه ضرورى و لازم است.

 

ب ـ حكومت ایده آل و عالى ترین و مطلوب ترین شكل آن، حكومتى است كه امام معصوم(علیه السلام) در رأس آن باشد و جامعه را اداره كند.

 

ج ـ بر این اساس كه هنگامى كه تأمین و تحصیل یك مصلحت لازم و ضرورى در حدّ مطلوب و ایده آل آن میسّر نباشد باید نزدیك ترین مرتبه به حدّ مطلوب را تأمین كرد، لذا در بحث ما هم هنگامى كه مردم از مصالح حكومت معصوم(علیه السلام)محروم بودند باید بدنبال نزدیك ترین مرتبه به حكومت معصوم باشیم.

 

د ـ اقربیت و نزدیكى یك حكومت به حكومت معصوم(علیه السلام) در سه امر اصلى متبلور مى شود: یكى علم به احكام كلّى اسلام (فقاهت)، دوّم شایستگى روحى و اخلاقى به گونه اى كه تحت تأثیر هواهاى نفسانى و تهدید و تطمیع ها قرار نگیرد (تقوى)، و سوّم كارآیى در مقام مدیریت جامعه كه خود به خصلت ها و صفاتى از قبیل درك سیاسى و اجتماعى، آگاهى از مسائل بین المللى، شجاعت در برخورد با دشمنان و تبهكاران، حدس صائب در تشخیص اولویت هاو... قابل تحلیل است.

 

بر اساس این مقدمات نتیجه مى گیریم: پس در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام)كسى كه بیش از سایر مردم واجد این شرایط باشد باید زعامت و پیشوایى جامعه را عهده دار شود و با قرار گرفتن در رأس حكومت، اركان آن را هماهنگ نموده و بسوى كمال مطلوب سوق دهد. و چنین كسى جز فقیه جامع الشرایط شخص دیگرى نخواهد بود.

 

اكنون به توضیح این دلیل و هر یك از مقدّمات آن مى پردازیم:




ادامه مطلب ...
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 18:28 ::  نويسنده : maryam

دكتر مصطفي چمران
تولد : 18 اسفند 1311 قم
تحصيلات : دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسما
مسؤوليت : وزير دفاع
شهادت : 31 خرداد 1360 دهلاويه
مزار : تهران ، بهشت زهرا ( س)


در مسير زندگي
تك سوار وادي خلوص

در سال 1311 در شهر مقدس قم به دنيا آمد .
دوران كودكي و تحصيلات ابتدايي را در تهران گذراند و به عنوان دانش آموز ممتاز دبيرستان البرز ، به دانشكدة فني راه يافت .
در سال 1336 با احراز رتبة اول در دانشكده فني دانشگاه تهران در رشته الكترونيك فارغ التحصيل شد .

در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به آمريكا اعزام شد .
پس از تحقيقات علمي در جمع معروف ترين دانشمندان جهان دردانشگاه بركلي كاليفرنيا ، با ممتازترين درجة علمي موفق به اخذ دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسماگرديد .
در سال 1342 پس از قيام خونين 15 خرداد ، در اقدامي جسورانه و در حالي كه مي توانست به عنوان يكي از بزرگترين دانشمندان جهان داراي يك زندگي كاملاً مرفه در آمريكا باشد ؛ اما به جهت احساس تكليف در مقابل دين خود ، رهسپار مصر شد .
در آن جا به مدت دو سال ، سخت ترين دوره هاي چريكي و جنگ هاي پارتيزاني را آموخت و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره انتخاب شد . در سال 1350 جهت ايجاد پايگاه چريكي مستقل براي تعليم رزمندگان ايراني و مبارزه بر عليه صهيونيزم اشغال گر به كشور لبنان عزيمت كرد .
درآن جا به كمك امام موسي صدر، رهبر شيعيان لبنان ، سازمان امل را پي ريزي كرد و به عنوان يك چريك تمام عيار در مقابل اسراييل خون خوار به مبارزه پرداخت .
در سال 1356 با زني به نام « غاده جابر » كه دختر يكي از تاجران ثروتمند لبناني بود ، ازدواج كرد . در سال 1357 با پيروزي ا نقلاب اسلامي به ايران بازگشت و در مدت كوتاهي توانست با توكل برخدا و ايمان و اعتقادي راسخ ، و به كار بستن تمام اندوختة علمي و تجربي خود ، مسئوليتهاي بزرگي را بر دوش گرفته و اقدامات مؤثري را در جهت تثبيت نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به انجام رساند .
از برجسته ترين مسئوليت ها و خدمات وي ، مي توان به موارد زير اشاره كرد :
وزير دفاع ، نمايندة مردم تهران در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي ، نمايندة امام در شوراي عالي دفاع ، فرمانده جنگهاي نامنظم ، پاكسازي منطقة كردستان و آزادي شهر پاوه از لوث وجود دشمنان .
سرانجام در تاريخ 31 خرداد 1360 در حالي كه از پرواز عارفانة خود كاملاً آگاه بود ، به سوي قربانگاه عشق حركت كرد و در منطقة دهلاويه حوالي شهر سوسنگرد ، بر اثر اصابت تركش خمپاره هاي دشمن شهد شيرين شهادت را نوشيد .

 

منبع :http://www.ashoora.ir

سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, :: 15:42 ::  نويسنده : maryam
یک شنبه 15 بهمن 1398برچسب:, :: 22:28 ::  نويسنده : maryam
بسم الله نور


سلام برحضرت محمد(ص) و آل محمد(ص)


سلام بر شاه شهدايمان حضرت امام حسين(ع) و حضرت عباس(ع) قمر بني هاشم

سلام بر گل نرگس حضرت مهدي صاحب زمان(عج)

سلام بر شهدا

سلام بر شما منتظران عاشقان و ياران حضرت مهدي صاحب زمان(عج)
 

لطفا براي شادي روح شهدا

((( ۳ صلوات محمدي,فاتحه)))

منبع :www.hajihemmat.blogfa.com/

یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, :: 22:15 ::  نويسنده : maryam

                                               

"سردار خیبر" یکی از القاب شهید همت است. قربانی این بار ابراهیم بود، ابراهیمی که سر و دست افشان و لبیک گویان در قربانگاه سه راهی شهادت جزیره مجنون به دیدار معبود شتافت.

به گزارش مهر، عملیات خیبر، به عنوان نخستین عملیات آبی- خاکی ایران در طول دفاع مقدس در تاریخ سوم اسفند 62 در منطقه مرزی هور با هدف تصرف بصره و با رمز " یا رسول‌الله " به مدت 19 روز انجام گرفت. در این عملیات بسیار سخت و حماسه آمیز که از آن به عنوان غافلگیرکننده ترین عملیات علیه ارتش عراق یاد می شود منطقه‌ ای به وسعت 1000 کیلومتر مربع در هور، 140 کیلومتر مربع در جزایر مجنون و 40 کیلومتر مربع در طلائیه آزاد شد.

موفقیت ایران در این عملیات موجب افزایش عزم بین‌المللی در جهت کنترل ایران و جلوگیری از شکست عراق گردید به گونه‌ای که از زمان آغاز عملیات خیبر تا تاریخ 30/7/1363 تعداد 474 طرح صلح از سوی 54 کشور مختلف جهان ارائه شد.

همچنین در این عملیات فرماندهان جنگ به اهمیت تأثیر تجهیزات دریایی و آبی- خاکی برای کسب نتایج مهم و حیاتی پی بردند و سپاه نیز به یک ضرورت ایجاد تقویت و توسعه یگانهای دریایی برای انجام عملیاتهای آبی - خاکی پی برد. این رهیافت قابلیت سپاه در انجام عملیات عبور از هور و رودخانه‌های بزرگ را توسعه داد و هسته اصلی عملیاتهای بدر، والفجر 8، کربلا 3، 4 و 5 و نیز زمینه‌ای برای تشکیل نیروی دریایی سپاه پاسداران شد.

هرچند که در این عملیات سپاه نتوانست به هدف اصلی خود که تصرف بصره بود دست یابد اما نیروهای رزمنده با جانفشانی خویش توانستند جزایر مجنون را تصرف کنند که از نظر نظامی یکی از شگفت انگیزترین طراحیهای جنگ محسوب می‌شود.

در این عملیات که صدام برای نخستین بار گسترده ترین حملات شیمیایی را برای در هم شکستن پیشروی رزمندگان اسلام به کار گرفت بسیاری از فرماندهان برجسته سپاه پاسداران همچون شهید همت سردار خیبر، شهید حمید باکری جانشین فرمانده لشگر 31عاشورا، شهید کارور، اکبر زجاجی جانشین لشگر 27 محمد رسول الله و... به شهادت رسیدند و یاد و نام خویش را در تاریخ پر افتخار ملت ایران جاودادن نمودند.

سردار جعفر جهروتی زاده یکی از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس است که در کتاب خاطرات خود با عنوان" نبرد درالوک" چگونگی شهادت حاج ابراهیم همت را در 17 اسفند 62 در عملیات خیبر به زیبایی توصیف می کند:

 "... قبل از عملیات خیبر به اتفاق حاج همت و چند نفر دیگر از بچه ها وارد منطقه عملیاتی شدیم. نیروهای اطلاعات عملیات مشغول شناسایی بودند و کار برایشان به سبب هور و نیزاری بودن منطقه دشوار بود. از طرف دیگر، افراد بومی نیز در منطقه، وسط هور ساکن بودند و به ماهی گیری و کارهای دیگری می پرداختند. همین موضوع باعث می شد که نیروهای شناسایی تهدید شوند به ویژه از سوی بومیان که قطعا عراقیها کسانی را در میان آنها داشتند که هرگونه تحرکی را گزارش کنند. در این زمان لشکر 27 در چند جا عقبه داشت. پادگان دوکوهه به عنوان عقبه اصلی و پادگان ابوذر که بعد از والفجر 4 نیروهای لشکر در آنجا باقیمانده بودند...

شناساییهای عملیات خیبر ادامه پیدا کرد و دست آخر قرار شد که تعداد محدودی از نیروهای بعضی از یگانها برای راه اندازی مقرها و بنه های تدارکاتی وارد منطقه شوند. تعدادی از نیروهای واحد ادوات هم آمدند تا منطقه را برای عملیات آماده کتند.



ادامه مطلب ...

در آذر 1359 ش پس از شكست بيش از دو گردان از نيروهاي عراقي در جنوب سوسنگرد به وسيله سربازان اسلام، يك گروهان از برادران سپاه اهواز جهت محافظت از هويزه به آن شهر اعزام شدند. در آن حال بني‏صدر، دستور تخليه هويزه از نيروهاي سپاهي را صادر و محافظت از آن شهر را به ارتش محوّل كرد كه با مخالفت و پيگيري محمدحسين علم‏الهدي فرمانده گروهان سپاه هويزه، اين دستور لغو گرديد. سرانجام هفته بعد، قرارِ عمليات مشترك ارتش و سپاه گذاشته شد كه با پيشروي‏ هايي همراه بود. اما به دليل نرسيدن مهمات و پاتك دشمن، نيروهاي خودي مجبور به عقب‏نشيني شدند. در اين ميان بيش از يكصدتن از برادران پاسدار، جهاد سازندگي و دانشجويان پيرو خط امام از جمله سيد محمد حسين علم ‏الهدي تا آخرين قطره خون به دفاع از ايران اسلامي پرداخته و به ديدار پروردگار خود نائل آمدند. اين رشادت‏ها بود كه حماسه هويزه را آفريد. به مناسبت حماسه غرورآفرين رزمندگان اسلام در حراست از اين شهر و به دليل حضور دانشجويانِ رزمنده در اين نبرد، اين روز با عنوان روز شهداي دانشجو نامگذاري شده است.


شادی روح شهید علم الهدی و شهدای حماسه هویزه صلوات

منبع :http://www.askdin.com

یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, :: 17:29 ::  نويسنده : maryam

منبع:http://parisamaryam.blogfa.com/

یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, :: 17:16 ::  نويسنده : maryam

من در سنگر هستم ، در این خانه محقر. در این خانه فریاد و سکوت، فریاد عشق و سکوت، در این سرد و گرم، سردی زمستان و گرمای خون، در این خانه‌ی ساکن پر جوش و خروش، سکون در کنار رودخانه و هیجان قلب و شور شهادت، خانه نمناک و شیرین. کوچکی قبر و عظمت آسمان.

امشب پاس دارم. ساعت یک و سی و نه دقیقه، چه شب با شکوهی است. من به یاد انس علی ابن ابیطالب با تاریکی شب و تنهایی او می‌افتم . او با آسمان پر ستاره سخن می‌گفت، سر، در چاه نخلستان می‌کرد و می‌گریست. در همین تاریکی شب علی بر می‌خواست و به نخلستان می‌رفت. فاطمه وضو می‌گرفت، پیامبر به سجده می‌رفت و حسن و حسین به عبادت می‌پرداختند. این خانه کوچک است، این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونی‌های بر هم تکیه داده شده، پر از حرف است. فریاد است، غوغاست، صدای پر محبت اصغر و حرف زدن آرام رضا و خوش زبانی منصور؛ بغض گلویم را گرفته، قطرات اشکم هدیه‌تان باد. تنهایی عمیق‌ترین لحظات زندگی یک انسان است.

خدایا! این خانه‌ی کوچک را برای من مبارک گردان. در این چند روز با خاک انس گرفته‌ام. بوی خاک گرفته‌ام. حال می‌فهمم که علی ابن ابیطالب چگونه می‌فرماید: سجده‌ای نماز، حرکت اول، خم شدن روی مهر، این معنا را می‌دهد که خاک بوده‌ایم، حرکت دوم این معنا را دارد که از خاک بر خواسته‌ایم، متولد شده‌ایم، حرکت سوم، رفتن دوباره به خاک، به این معناست که دوباره به خاک بر می‌گردیم، مرگ. و حرکت چهارم، به این معناست که دوباره زنده می‌شویم، حیات قیامت.



ادامه مطلب ...
یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, :: 17:4 ::  نويسنده : maryam

)چهارده ساله بود كه شنید یک سیرک مصری آمده اهواز. مسئول سیرک آدم فاسدی بود. فقط برای خنداندن اهوازی ها نیامده بود. حسین همراه چند تا از دوستانش، چادر سیرک را آتش زدند و فرار كردند.

دو سال بعد، مسیر دسته های سینه زنی عاشورا، میدانی بود که مجسمه شاه در آن نصب شده بود. حسین دلش نمی خواست دور شاه بگردد. مسیر را عوض کرد و بعد از آن، همه هیئت ها پشت سر هم مسیر حرکت خود را تغییر دادند. پلیس عصبانی شده بود و دنبال عامل می گشت. با همکاری ساواک، سرنخ ها رسید به حسین. در مدرسه دستگیرش کردند. برای بازجویی، می خواستند خانه حسین را هم بگردند. ریختند توی خانه. حسین فریاد زد: «ما روی این فرش ها نماز می خوانیم، کفش هایتان را دربیاورید.» مأمور ساواک خشکش زده بود.

2) حسین را انداختند توی بند نوجوانان بزهکار. صبوری به خرج داد. چند روز بعد صدای نماز جماعت و تلاوت قرآن از بند، بلند بود. مأموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد. می گفتند تو به اینها چه کار داشتی؟! از آن به بعد شکنجه  حسین، کار هر روز مأموران شده بود. یکبار هم نشد که زیر شکنجه، اطلاعات را لو بدهد. نوجوان شانزده ساله را می نشاندند روی صندلی الکتریکی و یا این‌که از سقف آویزانش می کردند.

3)رشته مورد علاقه اش «تاریخ» بود. سال 1356 در دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد. هر روز نماز صبحش را در حرم می خواند. توی مسجد کرامت مشهد جلسات تفسیر قرآن آیت الله خامنه ای را پیدا کرده بود. بچه های دانشجو را به این جلسات می‌برد.

4)هل مطالعه و تحقیق بود. با اشتیاق می خواند. گاهی با اساتید به شدت بحث می کرد، مخصوصاً اساتیدی که برداشت صحیحی از تاریخ اسلام نداشتند. می گفتند: «اگر حسین در کلاس باشد، ما به کلاس نمی آییم.» اهل تحلیل بود. در دوره ای که گروه های مختلف سیاسی در حال جذب جوانان بودند، با رهنمودهای آیت الله خامنه ای و شهید هاشمی نژاد، ذره ای از مسیر صحیح انقلاب دور نشد.

5) قبل از پیروزی انقلاب یک بار به اهواز آمد. از این‌که روی دیوارها شعاری نوشته نشده بود، بسیار ناراحت شد. شبانه با یکی از دوستانش رفتند و اولین شعاری که نوشت این بود: «تنها ره سعادت، ایمان، جهاد، شهادت.» اهل آرامش نبود. گروه «موحدین» را تشکیل داده بود و مرتب برای انقلاب فعالیت می کرد. تکبیر می گفت. بعد از تبعید امام از عراق به مقصد نامعلوم، شبانه برای نشان دادن خشم ملت ایران، کنسولگری عراق را در خرمشهر به آتش کشید. برنامه  چریکی بعدی اش زمینه سازی برای اعتصاب شرکت نفت بود.

6)بنی‏ صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب‏نشینی كنند و به سوسنگرد بیایند. حسین می‏گفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا می‏توانیم به عراق ضربه بزنیم. شخصاً با بنی‏صدر هم صحبت كرده بود. وقتی كه دید راه به جایی نمی‏برد، نامه‏ای به آیت‏الله خامنه‏ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه‏های ما از تعداد نیروها هم كمتر است، ولی می‏مانیم!

7)چهارم دی 1359 بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند. هیچ كس زنده نماند!

8)عراقی‏ها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند. بعدها جنازه‏ها به سختی شناسایی شدند. حسین را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند. قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت‏ الله خامنه‏ ای.

 



ادامه مطلب ...
جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, :: 18:12 ::  نويسنده : maryam

دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه اي تعيين كننده و بي مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي،‌ در ايران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ي «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس مي‌كردند كه فاتحيني هستند كه بر مردم غلبه يافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين سلسله معيوب را قطع كردند و نقطه ي عطفي در تاريخ ايران بوجودآوردند و شمشير اسلام مردم را عليه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به كار گرفتند. دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئينه اي است كه خورشيد اسلام در او درخشيد و اين دهه فجر بايد با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. اين مراسم را با هيجانهاي عاطفي صحيح بايد با طراوت و تازه كرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گريه و شادي، حب و بغض و عشق و نفرت جايگاه والايي دارد. از اين رو جشنهاي دهه فجر مي بايستي همچون مراسم و اعياد مذهبي گرامي داشته شود و مردمي باشد. بايد كليه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ي فراموش نشدني حضرت امام و پيروزي انقلاب اسلامي را جشن بگيرند.

 


دهه فجر انقلاب اسلامی دهه فجر دهه ی فجر انقلاب

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 16:31 ::  نويسنده : maryam

اس ام اس مخصوص ۲۲بهمن و دهه فجر

(سری سوم)

http://RadsMs.com

اس ام اس و پیامک مخصوص 22 بهمن 1389 - www.RadsMs.com

اس ام اس های دهه فجر سری اول

اس ام اس های دهه فجر سری دوم

بیست و دوی بهمن که حیات وطن است

خود روح خدایی است که در جان و تن است

ما زنده به آنیم و از آن یاد کنیم

یوم الهی که یادگار از آن ماه بهمن است

یوم الله۲۲ بهمن، روز پیروزی حق بر باطل را تبریک می گویم . . .

.

.

.

بهمن آمد فجر پیروزی رسید / گاه شادی و ستم سوزی رسید

بهمن و روئیدن گل در کنار / پس زدن از روی کشور هر غبار . . .

.

.

.

از اوج بروج حق سردار قیام آمد / بر شوق سماع جان، انوار امام آمد

طاغوت نگونسر شد با خاک برابر شد / شمشیر اناالحق چون بیرون ز نیام آمد . . .

.

.

.

برخیز که فجر انقلاب است امروز / بیگانه صفت خانه خراب است امروز

هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد / از لطف خدا نقش بر آب است امروز

۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلام مبارک باد . . .

.

.

.

قلب‏ها ، کهکشانی از عشق خمینی می‏شود و جامی لبریز از شراب ظهور پیروزی



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 16:18 ::  نويسنده : maryam

12بهمن ۵۷ یک روز به یاد ماندنی برای مردم ایران یادش گرامی 

سخنرانی امام خمینی (ره) در بهشت زهرا - 12 بهمن 1357

کسی که  ماه  شب تار   بی قراران  شد                 انیس جان  و  شفابخش قلب یاران شد

نفوذ چشم و کلامش به جان اثر می کرد                 همان  که  دلبر و  دلدار رهسپاران  شد

نه قلب پیر و جوان پر شد  از محبت او                  صمیم   قلب   مصفای   نو نهالان   شد

به سردی دی و بهمن که  ناله یخ میزد                   صفای  آمدنش   گرمی   بهـاران   شد

وجود مردم  ایران  ز  دوریش  غمناک                   حبیب اهل دل  و  پیر  این جماران شد

در آن زمان که ستم  پرده سیاهی بود                   امید  بخش    قلوب   امید واران   شد

چنان که روز ورودش بهشت زهرا رفت                  گل  همیشه  بهاری  به  لاله زاران  شد

خوشا صفای زمانی که  ماه  بهمن  بود                   تو  آمدی   و  دل  انقلاب  خندان  شد

                               

                                 «حمید»  اگر چه نبودی به دیدنت لایق 

                                 ولی به  غمزه چشمت ز جان نثاران شد

 شعر: حمیدرضا فاطمی - 12 بهمن 1385

 

منامام در میان امت - فرودگاه مهرآباد- 12 بهمن 1357بع:http://fatemi84.blogfa.com

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : maryam

امام خمینی(ره) :

انتظار فرج ،انتظار قدرت اسلام است، باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیداکند و مقدمات ظهور فراهم شود.

 

 

 

 

 

شعر می گویم برایت تا طلوع آفتاب

 

صبحگاهان را تماشا می کنم با عشق ناب

 

تا که عمری در جهان است از پس غیبت درآ

 

ای فروغ آسمانی ! ساعتی بر من بتاب

حمیدرضا فاطمی ۶ صبح - جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۱

 

 

منبع:http://fatemi84.blogfa.com

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 15:49 ::  نويسنده : maryam

12 بهمن روز ورود روح‌الله خمینی به ایران

. . .

www.taknaz.ir مقاله و تحقیق درباره دهه فجر، مقاله مخصوص دهه فجر

. . .

 

در اینروز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیت‌الله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم گورستان بهشت زهرا شد…

خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.
وقایع ۱۴ بهمن

ساعت ۹ بامداد روز شنبه ۱۴ بهمن در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصه‌ای از نظریات آیت‌الله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که خلاصه‌ای از پاسخ خمینی به این شرح بود:
«     کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد می‌توانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شده‌اند. از ارتش می‌خواهم هرچه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته می‌شود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد.     »
تعیین دولت موقت

خمینی در روز ۱۶ بهمن طی فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کرد. عصر همان روز در سالن سخنرانی مدرسه علوی یک مصاحبه مطبوعاتی بین‌المللی ترتیب داده شد، در این جلسه بازرگان برنامه و وظایف دولت موقت را تشریح کرد و افزود برگزاری همه پرسی درباره تغییر رژیم، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و انجام انتخابات مجلس از وظایف این دولت است.

 



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 15:29 ::  نويسنده : maryam

درمان جوش صورت با طب چینی,جوش‌های صورت, درمان جوش‌های صورت

 

روش چینی برای درمان جوش‌های صورت

آیا شما هم جزو کسانی هستید که به طور ثابت تنها یک منطقه از صورت‌تان جوش و آکنه می‌زند؟ طبق تحقیقات یک دکتر متخصص چینی به نام ونگ هنگ هو اثبات شده که دانه‌های آکنه روی صورت می‌توانند چیزهای زیادی درباره وضعیت درونی بدن بگویند؛ اینکه کجای صورت به طور مرتب جوش بزند، می‌تواند نشان‌دهنده خیلی چیزها باشد؛ در واقع وضعیت پوست شما وضعیت سلامت‌تان را نشان می‌دهد. وقتی بفهمید مشکل از کجاست به راحتی می‌توانید از شر جوش‌های آزاردهنده خلاص شوید؛ آن هم با راه‌حل‌هایی ساده و در دسترس و تا حد زیادی کم‌هزینه، چون بیشتر باید سبک زندگی خود را کمی تغییر دهید.

 

شما هله‌هوله زیاد می‌خورید

 

مشکلات گوارشی

وقتی آکنه و جوش‌ها روی پیشانی ظاهر می‌شود، احتمالا ناشی از فرایند هضم غذاست؛ به همین دلیل پیشنهاد می‌کنیم از غذاهای فراوری‌شده و به خصوص هله‌هوله‌‌ها پرهیز کنید.

سعی کنید در رژیم روزانه‌تان مقدار کمتری چربی قرار دهید؛ البته چربی‌های طبیعی مثل آووکادو و ماهی مشکلی ایجاد نمی‌کنند و تا جایی که می‌توانید، روزانه آب بنوشید.

حتما میوه‌ها و خوراکی‌های سرد مثل خیار، هندوانه و... را در برنامه روزانه‌تان قرار دهید.

در فصول گرم سال آرایش کمتری کنید و نگذارید هیچگاه این مناطق چرب شوند.

توصیه می‌کنیم شب‌ها زودتر بخوابید و صبح‌ها نیز زودتر بیدار شوید تا خوابتان به مرور تنظیم شود.

 



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 15:25 ::  نويسنده : maryam

گوجه فرنگی جزو سبزیجاتی است که خواص زیادی برای آن بر می شمارند. در این مطلب به بعضی خواص آن به عنوان ماسک صورت اشاره می شود.

 

کاهش دهنده چربی پوست؛ پالپ و آب گوجه فرنگی با چربی اضافه ای که غده چربی پوست تولید می کند، مقابله می کند. گوجه را نصف کنید و قسمت گوشتی آن را به صورت بمالید و بگذارید آب آن به مدت ۱۵دقیقه روی صورت بماند تا به پوست نفوذ کند. سپس صورت خود را با آب سرد بشویید. برای بهبود پوست، این کار را روزی ۲بار انجام دهید.

 

تمیز کردن پوست؛ گوجه فرنگی را نصف کنید و یک قسمت آن را به شکر بزنید و به صورت چرخشی روی صورت بمالید تا کثیفی و سلول های مرده جدا شود. بگذارید آب آن کمی روی صورت بماند.

 

ناراحتی پوستی را تسکین می دهد؛ آب گوجه فرنگی خارش، قرمزی غیرعادی، پوسته پوسته شدن و ناراحتی پوست را از بین می برد. اسید خفیف موجود در آن میزان PH پوست را تنظیم و ناراحتی پوست را برطرف می کند. خوب است به آب گوجه فرنگی ماست نیز اضافه کنید و روی صورت بمالید و پس از ۲۰دقیقه صورت خود را بشویید.

 

ترمیم منافذ پوست؛ آب گوجه فرنگی منافذ بزرگ پوستی را جمع می کند. قبل از خواب آب گوجه فرنگی را به تمامی صورت بمالید و روز بعد شست وشو دهید.

 



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 14:59 ::  نويسنده : maryam

پرندگان از جمله موجودات بسیار دوست داشتنی و زیبا هستند که می توان آن ها را در نقاط مختلف دنیا مشاهده کرد اما در حالی که ما از دیدن آن ها لذت می بریم شاید آن ها ما را دوست نداشته باشند.

پرندگان از جمله حیوانات محسوب می شوند که از روی غریزه دست به کارهای خود می زنند و خیلی نمی توان از آن ها انتظار عاقلانه رفتار کردن داشت. از همین رو در صورت احساس خطر دست به کارهای بسیار خطرناکی می زنند.

 



ادامه مطلب ...
شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, :: 21:22 ::  نويسنده : maryam

 

تست,تست شخصیت شناسی, تست جالب

 

با استفاده از عکس و انتخاب انگشت شخصیت خود را بشناسید.آیا تا به حال بطور دقیق به انگشتان دستان خود نگاه کرده اید؟ تا به حال فکر کرده اید که به کدامیک علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟ با دقت نگاه کنید، سپس توضیح مربوط به آن را بخوانید.

 

 

انگشت شماره ۱

 

این انگشت نماد مسایل مادی و ثروت است و کسانی که این انگشت را انتخاب میکنند، اقتصاد دانان خوبی هستند و معمولا از نظر مالی در وضعیت خوبی قرار دارند.

 

انگشت شماره ۲

 

این انگشت نماد کار میباشد و اشخاصی که به این انگشت اهمیت بیشتری میدهند انسانهای کاری هستند و بطور کلی وجدان کاری خوبی دارند و موفقیت زیادی در کارها دارند.



ادامه مطلب ...
شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, :: 21:18 ::  نويسنده : maryam

تست روانشناسی

شخصیت افراد

 

شما هم اگر بیکار باشید و یک خودکار یا مداد و کاغذ داشته باشید روی آن چیزهایی می‌کشید. ممكن است این خطوط درهم و مبهم، در نگاه اول چیز جالبی برای گفتن نداشته باشند ولی به اعتقاد بسیاری از روانشناسان این نوع نقاشی‌های ناخودآگاه نمایانگر درون و افكار ما هستند كه به دور از محدودیت‌های ذهن آگاه‌مان (خودآگاه‌مان)پدید می‌آیند و اسرار ناگفته‌ای از شخصیت ما را به تصویر می‌كشند.

 

برایتان پیش آمده زمانی كه در حال حرف زدن با تلفن هستید یا به چیز خاصی گوش می‌كنید یا حتی وقتی كه در حال فكر کردن هستید، روی كاغذ روی میز یا حتی دستمال كاغذی یا... شكل‌های خاصی نقاشی كنید و خطوط مختلف بكشید؟ بیشتر آدم‌ها فكر می‌كنند این شكلك‌ها معنای خاصی ندارند و تنها خط‌خطی‌هایی هستند كه كاغذها و جعبه‌ها را خراب می‌كنند، اما اشتباه نكنید این شكلك‌ها می‌توانند نشان‌دهنده آن چیزی باشند كه درون شما و اطرافیانتان وجود دارد تا جایی كه آندرآ مك‌نیكل متخصص آنالیز خط می‌گوید: «این شكلك‌ها همانند DNA مغز هستند.» این شكلك‌ها هیچگاه درباره آنچه در ذهن شماست دروغ نمی‌گویند؛ فقط باید زبان آنها را یاد بگیرید تا از آرزوها، امیال، ترس‌ها و رؤیاهای نهفته‌ای كه هیچگاه فرد نمی‌تواند به زبان بیاورد برایتان بگوید.



ادامه مطلب ...

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ

زبان ما قاصر است كه بتوانيم در اين باب، ارزش والاي شهادت را بيان كنيم. مقام معظم رهبري مدظله العالي
آخرین مطالب
نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 72
بازدید ماه : 158
بازدید کل : 30143
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


معرفي صفحه به دوستان

* نام شما

ايميل شما *

ايميل دوست شما *

ايميل دوست ديگر شما


Up Page